Prabal Gurung، Peter Som، و Cushnie et Ochs خنده دارترین خاطرات مدرسه مد خود را به اشتراک می گذارند
در حالی که پارسونز، مدرسه طراحی جدید ممکن است اغلب به عنوان میخکوب شودرامدرسه طراحی مد در شهر نیویورک (به حق با فارغ التحصیلانی به عنوان Proenza Schouler ودونا کاراندانش آموزان آن هنوز با مبارزات رایج زندگی دانشگاهی دست و پنجه نرم می کنند.نارسیسو رودریگز(کلاس 1982) برنج و لوبیا را پخت تا در دکمه ها و پارچه صرفه جویی کند.جیسون وو(شروع در سال 2001) یک کنسرت جانبی طراحی لباس برای عروسک ها برای پرداخت صورت حساب داشت.
به محض انتشار مدرسه مد: 30 طراح پارسونز (Assouline)، کتاب جدیدی از مصاحبهها، طرحهای بایگانی، و عکسها، با چند نفر از دانشآموزان مورد علاقهمان درباره دزدیهای معروف در Charivari و حمل وسایل مدرسهشان به کلوپهای شبانه صحبت کردیم.

خاطرات مدرسه مد پیتر سام
عکس هانا تامسون،ووگ،مارس 2006پیتر سام (کلاس 1997)
یک سال در Parsons ما لباسهای مد روز هالووین را طراحی کردیم. من یک خانم خون آشام گلم را انجام دادم که حتی کارت خودپرداز بانک خون را همراه داشت. در راه ورود به آسانسور به نمایشگاه، قطار مدل در درها گیر کرد. آسانسور شروع به پایین آمدن کرد، در حالی که من و مدلم سعی می کردیم هر قسمتی از لباس را نجات دهیم و همچنین او را از لباس بیرون بیاوریم تا از دیوارها بالا کشیده نشود! بالاخره درها باز شدند و من با پارچه اضافی، اتو و برخی از سریعترین تعمیراتی که تا به حال انجام دادهام، لحظهای جدی برای «ساخت آن اتفاق» داشتم. ممکن است شامل یک تفنگ چسب و منگنه باشد یا نباشد.
خارج از مدرسه، من و دوستانم از نظر مذهبی به Bar d’O می رفتیم تا بشنویمآریاهای جویوریون اوبخوان و ما برای دیدن به فاس می رفتیمجکی بیتانجام دادن. بعد از اینکه لباسهایمان را در رختشویخانه در گوشه کنار گذاشتیم، برای شب مارگاریتا دلار به Break میرویم.دختریناآواز می خواند و ضربات بلند افسانه ای خود را اجرا می کرد. و اغلب اوقات ما را در کافه رافائلا در خیابان هفتم جنوبی پیدا میکنید که پشت سر هم لاته سفارش میدهیم، وانمود میکنیم که داریم کار میکنیم اما واقعاً پسرهای بامزه را بررسی میکنیم. نوشیدنیهای بعد از ظهر در واندر بار میخوردند، و جمعهها برای شب هشتاد به باشگاه پیرامید میرفتیم. ما تلاش میکردیم، اما هرگز با موفقیت وارد Moomba نشدیم.
اولین لحظه سورئال من در شهر نیویورک در [بوتیک] Charivari بود. فکر کردم کسی را از مدرسه شناختم، رفتم سراغش و گفتم: 'آیا به پارسونز می روی؟' صورتش ترسیده بود و من ناگهان متوجه شدم که R.E.M.مایکل استیپ! از در بیرون دویدم.

خاطرات مدرسه مد کارلی کوشنی و میشل اوکس
روند ناخن بلند پاعکاس نورمن ژان روی،ووگ،نوامبر 2011
Carly Cushnie و Michelle Ochs of Cushnie et Ochs (کلاس 2007)
کوشنی:هر پنجشنبه بیرون میرفتیم و مستقیماً از مدرسه بیرون میرفتیم. یک شب ما با شلوار جین و تی شرت - مسلماً لباس خاصی نداشتیم - و میشل یک خط کش به همراه یک رول بزرگ کاغذ الگو از کوله پشتی اش بیرون آورده بود.
اوه:فکر میکنم به PM Lounge میرفتیم، و در نهایت با چک کردن کت، لوازم مدرسهمان را بررسی کردیم. شرم بر آن دربان که اجازه ورود داد!
کوشنی:ما همیشه تا دیروقت کار میکردیم و حتی بعد از برگشتن از باشگاه به خانه به سر کارمان برمیگشتیم. میشل بیشتر شبیه یک جغد شب است و به خانه می رفت و روز بعد به من می گفت ساعت 4 صبح یک شلوار دوخته است.
اوه:از زمان فارغ التحصیلی، و شروع کسب و کار ما در سال 2008، همه اینها کاملاً کامل شده است. ما فقط لباس های رز بار در هتل گرمرسی پارک را پوشیدیم. ما قبلا اون دخترای پارسونز بودیمنشستندر بار و فکر میکردم زنانی که در Narciso LBDهایشان بسیار شیک هستند. این یک خاطره دوست داشتنی است.

خاطرات مدرسه مد پرابال گورونگ
عکس توسط Feng Kai Z،ووگ،آوریل 2012پرابال گورونگ (کلاس 2001)
من مطمئن شدم که در بین کلاسها بازدیدهای مکرری از Met و Guggenheim داشته باشم. ساعتها در مجموعههای کاغذی Gallagher's Paper Collectibles خودم را در مجلات مد قدیمی گم میکنم. اغلب، پس از کار بر روی طرحها در Cafe Pick Me Up، برای شام به کافه Mogador و برای نوشیدنی به Beige در B Bar میرفتم.
اگرچه من به اندازه کافی خوش شانس بوده ام که به جهان سفر کنم، روزی که به نیویورک نقل مکان کردم اولین باری بود که پا به آمریکا گذاشتم. به یاد می آورم که سوار تاکسی فرودگاه شده بودم و منظره آسمان را مسحور می کردم. آن موقع می دانستم که این احساس با هیچ تجربه دیگری قابل مقایسه نیست.