چه اتفاقی برای سبک شخصی افتاد؟
بیایید یک دقیقه در مورد سبک صحبت کنیم. دایانا وریلند برای صحبت های کوکتل کوکتل خود در خاطراتش به جورج پلیمپتون گفت: «باید سبکی داشته باشی.D.V. 'این به شما کمک می کند از پله ها پایین بیایید. به شما کمک می کند صبح از خواب بیدار شوید. این یک روش زندگی است. بدون آن، تو هیچکس نیستی.» مد ممکن است تار و پود زندگی ما باشد، در هوا، در خیابان، و همیشه در حال تغییر است، اما سبک هر ماه یا حتی هر سال تغییر نمی کند.سبکنیاز به یک دیدگاه دارد. و بر خلاف ثروت شخصی بزرگ، ویژگیهای متقارن یا درصد چربی بدن کم، استایل یکی از معدود موهبتهایی است که مردم احساس راحتی میکنند که علناً ادعا کنند (اگر نه دقیقاً در هنگام ناهار، احتمالاً در یک مصاحبه آنلاین در جایی). داشتن سبک مانند داشتن شوخ طبعی است: این یک موضوع فلسفه شخصی است، نزدیک به یک شکل هنری. استایل به جنسیت یا سیاست یا وضعیت بازار سهام بستگی ندارد. سبک داشتن یعنی داشتن چیزیاضافی. مخاطره آمیز است؛ خطرناکه. سبک در واقع یک شغل است - «سبکشناس»، «ویرایشگر سبک» و دیگران - و همچنین یک تثبیت جهانی، وقتی برای یک سلبریتی به کار میرود، که ما را به اصل موضوع میرساند: چه بلایی سرش آمد؟
اینترنت – و در واقع، همه رسانههای خبری – با عکسهای پاپاراتزی (یا خود عرضه شده و تحت فشار قرار دادن رسانههای اجتماعی) از افراد مشهور رشد میکنند. ستارهها، همانطور که کانیه وست، آن پیشگوی سابق، بارها گفته است، منبع «قدرت» رسانهها هستند. با قدرت زیاد، فرصتهای تبلیغاتی بزرگی به وجود میآید، هم برای ارتقای برند شخصی و هم برندهای دیگران، که از دسترسی داخلی و مخاطبان بهره میبرند. یک هنرپیشه ی نوظهور در فرش قرمز غوغایی به پا می کند (مثلاً جنیفر لارنس با لباس سرمه ای کالوین کلین در مراسم اسکار 2012) و ناگهان برای عکس های پرهزینه مناسب است! در غیر این صورت یک مدل متوسط تبدیل به یک سبک خیابانی و رسانه های اجتماعی می شود و یک کمپین بزرگ دریافت می کند! در این دنیا، همانقدر که بدبینانه به نظر می رسد، هر ورود به فرودگاه، سلفی و اجرای استارباکس فرصتی برای کسب درآمد است. اغلب، این سلبریتی ها به دلیل اصالتشان مورد تحسین قرار می گیرند - فقط چه کسیدقیقاآیا انتخاب آن برش های هنرمندانه خرد شده است؟
انواع شکم
که ما را به زیربخش خاصی از افراد جوان، پر زرق و برق و اغلب عکاسی می برد که به نظر می رسد کاملاً به این ایده آلرژی دارند که هر نوع ریسک مد یا بیان هر نوع بیانیه ای از سبک شخصی خود را ارائه دهند. گویی موقعیت «طعمه پاپاراتزی» اکنون با یک یونیفرم همراه است (تاپهای کوتاه، لباسهای خنثی با بدن، دامنهای مدادی چسبیده، گرههای بالا، برشها، لباسهای آفتابی لنون). آیا جوان بودن و سرگرم کننده بودن و پر زرق و برق بودن این نیست که هر طور می خواهید رفتار کنید، در حالی که هر جهنمی که می خواهید بپوشید؟ جایی که کیت ماس 14 ساله در جاده پورتوبلو با کورین دی زمان خود را سپری کرد و یاد گرفت که صرفه جویی کند، خودآرایی کند و زرق و برق خود را خلق کند، بشقاب های مد جوان امروزی توسعه سبک خود را به حرفه ای ها واگذار کرده اند. . و کسانی که برای حفظ جوان و شیک پوشی به کار میروند، از ترس اشتباهات طنزآمیز، عناوین بد تبلوید (و معادل آنلاین)، یا نام بردن در لیست بدترین لباسها، جرات ریسک واقعی را ندارند.
همانطور که جوی ویلیامز زمانی در مورد سبک دان دلیلو گفت، از طریق به کارگیری استایلیستهای مشهور خبره، ایده این که چه سبکی هم هست به خطر میافتد.سفید سر و صدا، از 'آموزش به انشعابات'، با ستاره های جوان که ذائقه در حال رشد خود را خنثی می کنند و احتمال ابتلا به این بیماری را قطع می کنند.زوجدر واقع در حال توسعه آن چیزی که باقی میماند، سایهای از آن چیزی است که ما فکر میکنیم میخواهیم چهرههای مشهورمان به نظر برسند، بیهوش شده و زیر عینکهای آفتابی بزرگ و آن پالتوی فراگیر با رنگ خنثی که با بیحوصلگی روی شانهها انداخته شده است. حتی در لس آنجلس!در تابستان!
ما چنان غرق این تصاویر از پاپاراتزی ها، از رسانه ها، از خود ستارگان شده ایم که دیگر هیچ معنایی پشت هر یک از آنها نمی بینیم. که خوب خواهد بود (به قول معروف مراسم تشییع جنازه آنها) با این تفاوت که فقدان معنایی بسیار پرهزینه است، هم از نظر اجتماعی و هم از نظر اقتصادی. سلبریتی ها به استایلیست ها پول می دهند تا آنها را در دریای غرق 'طعم خوب' بیندازند، که در نهایت در آن غرق می شوند و ناپدید می شوند. چه کسی می تواند به خاطر بیاورد که چه کسی آن ترکیب دامن مدادی-تاپ را برای اولین بار، یا بهتر، یا اصلا پوشیده است؟ تماشای یک لحظه به سبک خیابانی افراد مشهور، به اندازه حس لباس یکبار مصرف، شخصیت پوشنده را تداعی نمیکند: مجموعهای از لباسهای استریلشده و آزمایششده توسط گروههای تمرکز که از قبل چیده و برنامهریزی شدهاند، درست تا چوکرهای هماهنگ دهه ۹۰. بعد از ترس از تکرار نمایش، همه را کنار میاندازند.
مداد هایلایتر ابروهای کلی بیکر
اینها به خودی خود لباس های بدی نیستند. اکثر آنها حتی خوش سلیقه هستند. دنیای صرفاً خوش ذوق، که در آن شما و خواهرانتان و بهترین دوستتان، همگی یک آرایشگر و گروههای کاملاً یکسان را به اشتراک میگذارید، خوب، خطر نابودی سبک اشرافی، فردی، بیپروا و افسانهای را برای همیشه به دنبال دارد. از چه زمانی جوانان اینقدر از سرگرم شدن با مد می ترسند؟ احتمالاً زمانی که آنها ابتدا شروع به برند شدن کردند و در مرحله بعد مردم. و شاید این مشکل من باشد، واقعاً برای مراقبت، اما این درست استبنابراین حوصله سر بر.
هیچ اشکالی در استخدام یک آرایشگر وجود ندارد. تغییر اخیر سلنا گومز از Spring Breaker را به یک بشقاب مد با ظاهری بسیار بالغ به دست کیت یانگ، یا کار میکالا ارلانگر با لوپیتا نیونگو را در نظر بگیرید، که بیشتر شبیه یک مشارکت خلاقانه است تا یک خط مونتاژ از روندها. برای طراحان، استایلیست ها برای تجارت خوب هستند، زیرا قرار دادن کالاهای خود بر روی پربیننده ترین چیز جوان بهترین تبلیغ ممکن است. برای ستارهها، یک آرایشگر میتواند به چیزهای زیادی دسترسی پیدا کند که افراد تازهکار ممکن است از آنها مطلع نباشند یا به آنها دسترسی داشته باشند – و مطمئناً برخی از افراد واقعاً به لباسها اهمیت نمیدهند، اما مجبورند به آنها توجه کنند. پوشیدنچیزیوقتی از خانه بیرون می روند حتی وقتی معروف هستند اما چیزی به نام طعم بیش از حد خوب وجود دارد - به خصوص زمانی که واقعاً سلیقه شما برای شروع نیست. چیزی خائنانه در روند آرام سبک همگن وجود دارد، حتی زمانی که طراحان و براقها به طور یکسان اهمیت خود بودن را در بوق و کرنا میکنند. فرد شروع به نگرانی می کند که افراد مورد نظر کاملاً مطمئن نیستند که چه کسانی هستند. و با پوزش از خانم Vreeland، متضاد سبک خوب، سبک بد نیست، اصلاً سبک نیست.